آه ای ابر بهاری گریه کن
روح تب دار مرا پاشویه کن
این گران باری که منزل می برم
هم تو می دانی چه مشکل می برم
هستی ام در پای آن سر مست رفت
آه ای یاران دلم از دست رفت
عاشق شبهای تنهایی منم
انتهای هرچه رسوایی منم
بارها با لاله صحبت کرده ام
بارها با ماه خلوت کرده ام
فکر من از آسمان آبی تر است
روح من با عشق عنابی تر است
من سر هر کوچه یاهو می زنم
پیش پای عشق زانو می زنم
با جدایی خو گرفتن مشکل است
از شقایق رو گرفتن مشکل است
او شبی آمد مرا دیوانه کرد
او مرا یک باغ بی پروانه کرد
شوخ چشم است و، دلم در چنگ اوست
هرچه هست، از چشم پر نیرنگ اوست
او که خویشاوند نزدیک گل است
شرح احساسات سبز بلبل است
آمد از دردش پرم کرد و گذشت
در وفا سیلی خورم کرد و گذشت
مثل شمع بزم، آبم کرد و رفت
عشوه ای کرد و، خرابم کرد و رفت
این هم از یک عمر مستی کردنم
سالها، شبنم پرستی کردنم
آی دل ! ، زخم جدایی را بخور
چوب عمری با وفایی را بخور
آی دل ! ، دیدی که ماتت کرد و رفت؟
خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت؟
من که گفتم این بهار افسردنی است
من که گفتم این پرستو مردنی است
وه ! ، عجب کاری بدستم داد دل
هم شکست و ، هم شکستم داد دل
کلمات کلیدی: