سفارش تبلیغ
صبا ویژن
و اما یک نفر شیرین​تر از شیرین...
 
39- به چه می اندیشی؟...

به چه می اندیشی؟...

در کدامین افق دور مرا می جوئی؟...

من نه دورم از تو...

من و تو یک مائیم...

روزگار دیریست که به هم زنجیریم...

مانده بر هر دوی ما...

نام پوچی از عشق...

و به تاراج تظاهر رفته...

همه احساس لطیفی که به آن معتقدیم...

هر دو بیگانه ز هم...

هر دو مقهور تضاد...

هر دو دور از هم و لیک...

جسممان مانده بجا...

من در اندیشهء خودخواهی تو...

تو در اندیشهء بی صبری من...

مثل یک زندانی...

در تن واحد یک سلّولیم...

هر دو اجبار به ماندن داریم...

وآنچه در هر دوی ما پابرجاست...

درد سنگین سکوت است و، تحمّل کردن...


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط رامین 96/12/27 ::: 8:54 عصر     |     () نظر