سفارش تبلیغ
صبا ویژن
و اما یک نفر شیرین​تر از شیرین...
 
26- خواب...

آرام در آغوشی گرم به خواب رفته است... وقتی که بیدار شود، گریه خواهد کرد... شاید هم بخندد... هیچکس نمی داند او چه می خواهد بگوید... چون او نمی تواند حرف بزند... هرکس از حرکات او تفسیری می کند... ولی من هیچ چیز از آنها نمی فهمم... شاید او با خنده هایش، همهء ما را به تمسخر می گیرد... وقتی که می گرید، پستانکی پلاستیکی در دهانش فرو می کنند، تا دیگر نتواند فریاد بکشد... ولی من از خودم می پرسم، شاید او گرسنه نباشد... شاید صدای گریه های او اعتراضی باشد به آدمهائی که او را بوجود آورده اند... به رنجهائی که در تمام عمرش خواهد کشید... به امیدهائی که به نا امیدی خواهند پیوست... به شکستهایش، به آرزوهایش، ... و نمی دانم، به هر چیزی که برایش وجود خواهد داشت...


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط رامین 96/12/26 ::: 7:36 عصر     |     () نظر